loading...
دانلود یاب
Mohammad بازدید : 477 زمستان 1390 نظرات (0)

مراسم شب دوم محرم 90

بهشت ارزانیِ خوبانِ عالم                                بهشتِ من تماشایِ حسینِ
شب دوم محرم 90 هم فرا رسیده است. شبی که برای اصحاب و ورود کاروان امام حسین (ع) به کربلا مرثیه سرایی انجام می شود. اصحابی که به اندازه یک لشگر برای امام ارزش داشتند و همه بهشت واقعی را در کنار حسین (ع) دیدند. حبیب بن مظاهر کسی است که برای امام حسین دوبار کشته شد ؛ یک بار زمانی که جوان بود از بالای پشت بام خانه به زمین افتاد و در گذشت و به خواست خدا و البته عنایت امام حسین دوباره زنده شد و بار دیگر هم در جریان عاشورا که مردانه جنگید و به شهادت رسید. حبیب و غلامش و ده ها تن از خانواده اش هم جز کسانی بودند که در عاشورا به درجه شهادت نائل آمدند ؛ اما همین حبیب که تنها کسی بود که برای امام دوبار کشته شد فرمود ما در دنیای برزخ در کنار حسین (ع) هستیم و لذت می بریم اما بزرگترین آرزویمان این است که در دسته های سینه زنی بودیم و برای امام سینه میزدیم و اشک می ریختیم چرا که ثواب گریه بر امام حسین و یارانش بهترین اعمال است.

زیارت انبیا از کربلا
حسین نوه دختری ابوحمزه ثمالی می گوید :
در اواخر حکومت بنی مروان مخفیانه به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به راه افتادم. هنگامی که به کربلا رسیدم پنهان شدم تا شب از نیمه گذشت . سپس به طرف قبر مطهر رفتم و دیدم مردی به سوی من آمد و گفت : (خدا به تو اجر عنایت کند ، برگرد که نمی توانی به زیارت مشرف شوی) من با ترس برگشتم و نزدیک طلوع فجر دوباره به طرف قبر مطهر رفتم . باز همان شخص آمد و گفت : (تو نمی توانی به زیارت بروی) گفتم : خدایت به سلامت بدارد ، چرا نتوانم ؟ من از کوفه به قصد زیارت آمده ام ، مرا از زیارت محروم مکن ، می ترسم اگر تا صبح این جا بمانم شامیان مرا دستگیر کرده و به قتل برسانند.
او در جواب گفت :(کمی صبر کن . حضرت موسی بن عمران علیه السلام از خدای تعالی اجازه گرفته که به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود. و پس از اجازه همراه با هفتاد هزار از فرشتگان به زمین فرود آمده است . از اول شب تا حال به زیارت آن حضرت مشغولند و منتظر طلوع فجر می باشند و پس از آن باز به آسمان عروج خواهند کرد. )
گفتم : تو کیستی ؟ گفت : من یکی از فرشتگانی هستم که مامور حفظ و حراست حرم امام حسین علیه السلام ودرخواست آمرزش برای زائرین آن حضرت هستم. حسین گوید : از شنیدن این سخنان چنان متحیر شدم که نزدیک بود عقل خود را از دست بدهم و بالاخره پس از طلوع فجر به زیارت آن حضرت مشرف شده و از ترس شامیان به سرعت برگشتم.
به نقل از وبلاگ خاکریز عشق

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 768
  • کل نظرات : 222
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 2121
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 240
  • بازدید امروز : 117
  • باردید دیروز : 2,220
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 117
  • بازدید ماه : 32,494
  • بازدید سال : 174,908
  • بازدید کلی : 1,698,227